اواخر دهه ۹۰، مدیرعامل وقت گروه لگو، کیلد کیرک کریتسیانسن (Kjeld Kirk Kristiansen)، از گروهی تحقیقاتی خواست تا در مورد اثرات آجرکهای لگو در بهبود برنامهریزی راهبردی، ارتباطات و تفکر خلاق شرکتها تفحص کند. راسموسن (Rasmussen) که قبلاً معلم ریاضیات و ناظم مدرسه بود در قسمت مدیریت توسعهی محصولات در بخش آموزش مشغول بود. این بخش بهطور خاص به کودکان اختصاص دادهشده بود. اگرچه راسموسن این پروژه را در ابتدا در اوقات فراغت خود پیگیری میکرد اما نهایتاً منجر به تغییر مسیر شغلی او شد. در حال حاضر از راسموسن بهعنوان «معمار روششناسی الاسپی (LSP)» یاد میشود.
کارگاههای الاسپی با سؤالی مثل «یکی از چالشهایی را نام ببرید که مانع رشد شرکتتان میشود؟» و سپس «چهار دقیقه فرصت دارید تا پاسختان را بسازید.» شروع میشود. ناظران این کارگاهها میدانند چه سؤالاتی بپرسند که به شرکتکنندگان کمک کند طوری لگو را بسازند که درنهایت پاسخ را بتوان از آن استخراج کرد.
همانطور که میدانید با آجرکهای لگو میتوان تقریباً همهچیز ساخت. روش الاسپی را نیز میتوان برای اهداف متنوعی- از حل بحرانهای رسانهای گرفته تا استفاده از روشهای بمباران ذهنی برای تغییر مدلهای تجاری فعلی- در شرکتهای مختلف استفاده کرد. شرکتهای مختلفی از راسموسن بهمنظور گرفتن مشاوره برای حل مسئلههای موجود در شرکتشان دعوت کردهاند. این شرکتها که در صنایع متعددی در سرتاسر جهان فعالاند شامل گوگل، ناسا، کوکاکولا، تویوتا و یونیلیور هستند.
بازی با لگو و کشف استعدادهایی که نمیدانستید وجود دارند!
به یکی از رمزهای عبوری که دارید فکر کنید. اغلب موارد اگر برای یادآوری رمزها، شروع به نوشتن کنیم آنها را سریعتر به خاطر میآوریم. اگر مدتی شمارهای را با صفحهکلید تلفن خانگی بگیریم و بعد صفحهکلید تغییر کند مثلاً آن را از طریق صفحهکلید گوشیهای هوشمند شمارهگیری کنیم، سرعت یادآوری کمتر میشود چون دیگر انگشتها جای شمارهها را بلد نیستند. راسموسن با این پدیده آشناست و معتقد است میتوان از آن بهعنوان یکی از نقاط قوت کارگاههای الاسپی یاد کرد.
راسموسن میگوید: «دستهای انسان مثل موتور جستجوی گوگل عمل میکنند چون ذهن ناخودآگاهمان روی ما تسلط دارد.»
با استفاده از روش الاسپی افکار ذهن ناخودآگاه افراد فعال میشود. لگو، دانش را از کارمندانی که حس میکنند برای ارائه راهحل مشکلات، شایستهتریناند بیرون میکشد. سؤال اینجاست: آیا این آجرکهای ریزهمیزه که برای کودکان تولید میشوند میتوانند به درد این کار بخورند؟
پسازاینکه راسموسن نمونهی اولیهای ساخت و هفده سال پیش روی گروه خود در بخش آموزش لگو استفاده کرد متوجه شد که همین آجرکهای بامزه واقعاً میتوانند غوغا کنند. بهترین قسمت کار جایی بود که ساکتترین اعضای گروهش، ارزشمندترین نظرات ممکن را ارائه کردند. راسموسن از این افراد پرسید چرا هیچوقت نظراتشان را در گروه ارائه نکردند و آنها اینگونه پاسخ دادند: «چون هرگز از ما خواسته نشد.»
لگو خلاقیت واقعی کارمندان را بیرون میکشد
مدیر منابع انسانی یک شرکت بینالمللی ارائهدهنده خدمات تخصصی و مشاورهای از الاسپی برای محتوای اولین روزهای دورهی آموزشی رهبری فشرده استفاده کرد. این شرکت دورهی جدیدی را تدوین کرده بود تا به گروهی از مدیران گزینششده کمک کند به تقویت مهارتهایشان بپردازند. شرکتکنندگان در این دوره، طی هشت ماه حدوداً ۱۰۰ ساعت آموزش دیدند.
روز اول راسموسن از شرکتکنندگان پرسید: «تفاوت بین مدیر و رهبر چیست؟» به هرکدام از شرکت کنندگان-بر اساس روند معمول کارگاههای الاسپی- یک مجموعه آجرک یکسان داده شد تا در مدت ۴ دقیقه پاسخهایشان را بسازند.
مدیر منابع انسانی شرکت مذکور یادآوری کرد که شروع دورهی آموزشی با الاسپی ضروری بود چراکه اگر از آجرکهای لگو استفاده نمیشد، پاسخهایی کلیشهای مثل: «مدیر فقط کارها را به انجام میرساند اما رهبر آیندهنگر است» از طرف شرکتکنندگان ارائه میگردید. شرکتکنندگان در آن جلسه توضیحات مختلفی را در مورد تفاوت مدیر و رهبر ارائه کردند. پاسخهایی که با ساختن آجرکها ارائه دادند بسیار جالب بود. یکی از شرکتکنندگان، شخصی را ساخت که عبور یک خودرو را نظاره میکرد. این سازه اگرچه ساده بود اما توصیف درستی بود. تشخیص فرصتی که رخ میدهد تا فرصتی که خودمان میسازیم سختتر است. اینکه بتوانیم وقایع را کُند کنیم و فرصت پیش رویمان را ببینیم به آگاهی نیاز دارد.
برای مدیر منابع انسانی مذکور جای هیچ شک و تردیدی وجود نداشت که الاسپی مؤثر واقع شد تا جایی که خود او- که مایل به افشای نامش نبود- دورهی آموزشی الاسپی را گذراند تا بتواند کارگاههای الاسپی را بدون راسموسن برگزار کند.
کلام آخر
با بهکارگیری الاسپی میتوان کاری کرد جلساتی که در آن ۲۰ درصد شرکتکنندگان ۸۰ درصد مواقع صحبت میکنند تبدیل به جلساتی شوند که درزمانی یکسان همه با ساختن سازههای لگویی در پاسخ به سؤالی واحد در بحث شرکت میکنند. برگزاری کارگاههای الاسپی باعث میشود کارمندان در سطوح مختلف با هم تعامل داشته باشند و با نظرات یکدیگر آشنا شوند. اسباببازیها هیچ حدومرزی ندارند و امیدواریم روزی برسد که فرهنگ «بازی مال کودکان است» در دنیا تغییر کند.